Monday, May 28, 2007

کتاب صوتی

یکی از دوستانم که در استرالیا زندگی می‌کند، چند وقت پیش برای مدتی به تهران آمده بود و در این مدت توانست یکی از عادتهای مضرش را به من هم تسری بدهد. مواظب باشید، شما نگیرید.

یکی از آفات مدرنیته، افزایش سرعت زندگی و به تبع آن کاهش عمق آن است. متوسط زمانی که عموم مردم صرف موسیقی یا کتاب خواندن می‌کنند، روز به روز در حال کاهش است. پیدا کردن راههایی برای مقابله با این بحران، می‌تواند تأثیر قابل ملاحظ‌ه‌ای در کیفیت زندگی داشته باشد. خاموش کردن تلوزیون یکی از این راهها است که شاید بعداً یک پستی راجع بهش بنویسم. دیگر از این راهها گوش کردن به محتویات صوتی و به طور خاص کتاب صوتی است.

با خرید یک mp3 player ارزان قیمت و نوار کاست تبدیل، توانستم با کیفیتی نه زیاد خوب ولی قابل فهم، کتابها را در ماشین گوش کنم و به این ترتیب حداقل روزی یک ساعت از وقتم را زنده کنم.

کتابهای صوتی گویا درآن سوی آبها طرفداران خاص خود را دارد. کتابهای روز و مطرح توسط گویندگان حرفه‌ای با کیفیتی عالی با قیمتی کمی کمتر از نسخه چاپی کتاب به فروش می‌رسند.

به عنوان مثال کتاب «رمز داوینچی» را بعد از دیدن فیلمش گوش کردم. شاید به جرأت بتوانم بگوم، که گوینده کتاب با تغییر صدا و لحن برای پرسوناژهای مختلف، به مراتب درک بصری بیشتری را نسبت به فیلم ایجاد می‌کرد. من اصلاً نمی‌توانم گوش کردن به این کتاب را با تماشای فیلم آن مقایسه کنم.

کتابها را به وفور می‌توان از طریق نرم‌افزارهای تشریک فایل دراینترنت پیدا کرد. یا دقیقتر بگویم دزدید.

متأسفانه در زمینه کتابهای فارسی، وضعیت به این خوبی نیست. الطاف یکی از دوستانم باعث شد که بتوانم به چندین کتاب که توسط موسسه‌ای که برای نابینایان کتاب می‌خواند دسترسی پیدا کنم.ه متأسفانه عموماً این کتابها کیفیت قابل قبولی نداشتند.

:کتابهای زیر فهرستی از کتابهایی است که در این دو سه ماه توانستم بخوانم

Losing My Virginity, Richard Branson

Davinci Code, Dan Brown

There is a spiritual solution to every problem, Dr. Wein Dier

Getting things done fast, David Allen

Darwin, Darwinism, and the Modern World, Prof. Sengoopta

The last Question, Isaac Asimov

A short history of nearly everything, Bill Bryson

Sunday, May 27, 2007

ساز مخالف

دولت احمدی نژاد در شرایط بسیار حساس تاریخی قرار گرفته است.

جام زهر، سهمیه‌بندی بنزین که قطعاً نارضایتی عمومی مردم را به دنبال خواهد داشت، نصیب آقای احمدی نژاد شده و به نظر میٰ‌رسد که تلاشهای دولت نیز برای فرار از آن به جایی نرسیده است، موجبات حاد تر کردن اوضاع را فراهم کرده است.

در موقعیتی که ناوگان جنگی آمریکا در مرزهای جنوبی کشور مشغول قدرت نمایی است و احتمال حمله نظامی به ایران، خیلی دور از ذهن نیست، نیازمندی دولت به حمایت مردم، بعد از دوران انتخابات در بالاترین سطح خود قرار دارد. با توجه به احتمال خروج ایران از پیمان ان پی تی، اگر کسی خیال حمله به ایران را داشته باشد، تنها به منظور براندازی خواهد بود.

گرانی‌های اخیر و به ویژه گرانی مسکن نیز که خود داستانی مجزا است.

حمایت مردم از دولت، می‌تواند برگ برنده دولت در چانه‌زنیهای هسته‌ای باشد. در این گیر و دار، مسئله برخورد با زنان و دختران بد حجاب و به خصوص تبلیغات گسترده‌ای که حول و حوش آن صورت گرفته، کمی شک برانگیز به نظر می‌رسد.

سردار قالیباف در زمان فرماندهی نیروی انتظامی تلاشهای ارزشمندی در راستای تغییر نگرش مردم به نیروی انتظامی به عنوان نیروی طرف مردم کرد. حرکتی که به نظر می‌رسد اکنون مسیر معکوسی را طی می‌کند.

Monday, May 21, 2007

فی ایجاد الوبلاگ

و اول کلمه بود
چند وقتی هست که می خواهم یک وبلاگ راه بندازم. از همین بهانه های همیشه مثل گرفتاری ونداشتن وقت یک مدتی مانع شد. آستین ها رو که زدیم بالا مسئله دوم پیش اومد که کجا باشه بهتره. به خاطر با مزه بازیهای گوگل به گزینه دیگه ای فکر نکردم.
مسئله مهمتر و جدیتر اسم بود. این یکی دیگه مصیبته. هر چی به ذهن آدم خطور کنه قبلا به فکر یکی دیگه رسیده . اسمی که بیشتر از همه به نظرم جالب اومد کمه سوفار بود. سوفار به پر تیر تیر و کمان گفته می شه. با یک آرم ساده از همان پر. دوستی دارم که معتقد است اسم نباید خیلی معنی داشته باشه.ضمن اقتدا بهش، بی ربط بودن را هم بهش اضافه کردم.
لازم به توضیح نیست که بنده خدایی قبلأ این اسم را گرفته و دست نخورده رهاش کرده به امان خدا.
حالا فعلا با همین اسم ساده می‌نویسم تا بعد سر فرصت یک چیز مناسبی که قبلا یکی نگرفته باشدش پیدا کنم.

عشق دردانه است و من غواص و دریا میکده سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر برکنم